اضطراب های اجتماعی و دیگر
توسط کیم کلینمن
بزرگسالان جوان برای اولین بار وقتی به دانشگاه می روند برای کمک به آنها مراجعه می کنند. دلیل این امر می تواند این باشد که استرس دانشگاه بیشتر است و یا حمایتی که والدین آنها در خانه انجام می دهند یا دیگر در دسترس آنها نیست و یا اینکه آنها نمی خواهند والدینشان از آنها محافظت کنند به روشی که در جوانی انجام داده اند. ممکن است بزرگسالان جوانی که اضطراب طاقت فرسایی دارند ، در جوان بودن احساس راحتی اجتماعی داشته باشند ، اما همه از والدین ، معلمان گرفته تا خود نوجوان ممکن است امیدوار باشند که این مشکل را پشت سر می گذارند.
اگر به صورت آنلاین به دنبال اختلال وحشت ، اختلال اضطراب اجتماعی یا سایر ترس ها باشید ، بسیاری از توصیه های متفاوت را مشاهده خواهید کرد. روانکاوان بیش از 100 سال با افرادی کار کرده اند که از این علائم شکایت دارند. شواهد علمی فعلی نشان می دهد که روانکاوی با این نوع مسائل مثر است. کاوش در افکاری که در زمان اضطراب رخ می دهد ، و همچنین درک معنای ترس هایی که فرد می تواند به شما کمک کند تا نحوه کنار آمدن با جهان را تغییر داده و جهان خود را به مکانی بزرگتر تبدیل کند.
در زیر برخی از مقاله های روانکاوی پیشنهادی مربوط به اختلال اضطراب اجتماعی ، اختلال هراس و هراس آورده شده است.
(1992) دیدگاه روانکاوی از فوبیا قسمت سوم: آگورافوبیا و سایر هراس های بزرگسالان. روانکاوی س. ، 61: 400-425 (PAQ) آلن کامپتون ، MD
ABSTRACT این بخش سوم از بررسی و تفسیر ادبیات روانکاوی در مورد فوبیاست. در این بخش agoraphobia و دیگر هراسهای بزرگسالان مورد توجه قرار می گیرد و راه های دیگری را برای انتقال متقابل رویکردهای روانکاوی و روانشناختی پیشنهاد می کند.
(1995) استفاده مفید از روانکاوی در آرماتاریوم درمانی برای اختلال هراس. J. Amer. روانکاوی Assn.، 43: 151-162 (APA) باربارا میلرود
"آقای L. در چهارده ماه از روان درمانی هفتگی تا دو بار در هفته ، تصویری برجسته از اختلال هراس و علائم وسواس فکری خود را تجربه کرد. اگرچه وی در یک دانشگاه رقابتی متوسط ، عملکرد مطلوبی داشت ، اما زندگی وی محدود شد و او به طور معمول احساس ناامیدی و ناتوانی در مدیریت ترس های غیرمنطقی و دشواری های او در موقعیت های اجتماعی می شود رویکرد وی در مورد مدرسه او متناقض ماند.با وجود درک بیشتر او از معنای حملات هراس وی ، جنبه های اصلی عملکرد پویا اضطراب او برای او مبهم ماند. این آقای L. را در شرایطی قرار داد كه تسلط وی بر علائم اضطراب و كنترل او بر رفتار او احساس تنش می كرد و به نظر می رسید با زندگی محدود خود تحمیل گره خورده است .در كار روان درمانی ، ترس آگاهانه وی از صدمه دیدن من ، یا انجام دادن کاری با او ، شدیدتر از آن بود که در تجزیه و تحلیل او انجام شود. از لحظه ای که فکر می کردم او دیوانه است ، غافل می شود و تصور می کردم که با او چه خواهم کرد (دارو ، بستری شدن در بیمارستان و غیره). در نتیجه ، او می ترسید همه چیزهایی را که از آن آگاه بود به من بگوید و جو اغلب هیجان زده و تنش زا بود. در تجزیه و تحلیل ، این واقعیت که این ایده های ترسناک خیالی بودند برای او کاملاً آشکار شد و به تبع آن او توانست آزادانه صحبت کند. "