وبینارهای IPA 2022

آیا لذت هنوز یک مفهوم کلیدی برای روانکاوی است؟
دیدگاه های نظری- بالینی عمل ما 


اعضای پانل: نلسون ارنستو کوئیلو جونیور، جوزف نیورث، ریچل چاپلین
مجری: الیزابت دانزه




یک گروه بحث پس از وبینار وجود خواهد داشت که در صفحه بحث گروهی IPA LinkedIn ما به آن دعوت شده اید. 
برای پیوستن به بحث لینکدین به آدرس زیر بروید: https://www.linkedin.com/groups/14048609/

از زمان پیدایش، روانکاوی ارتباط لذت را به عنوان عنصری حیاتی در روان رنجوری و پیوندهای آن با سرکوب آشکار کرد. از سال 1920 این نقش با فرمول‌بندی‌های جدید در مورد پویایی روانی جبران شد. امروز، پس از گذشت صد سال، سه روانکاو در این وبینار درباره غلبه این مقوله در پدیده‌های مرتبط با بدن، تروما و محیط روانکاوی بحث می‌کنند. 

نلسون ارنستو کوئیلو جونیور، دکترا (سائوپائولو، برزیل)
استاد و محقق انستیتوی روانشناسی دانشگاه سائوپائولو، برزیل است. او که روانکاو است، در حال حاضر تحقیقاتی را در زمینه تاریخ و فلسفه روانشناسی و روانکاوی انجام می دهد. او همچنین مشاور بنیادهای پژوهشی و مجلات علمی است. از جمله مقالات اخیر او در فرهنگ و روانشناسی، Revista Brasileira de Psicanalise و Terapia Psicológica (شیلی) است.  

عنوان: لذت و نشاط در فرآیند تحلیلی
از دیدگاهی متفاوت، لذت هنوز یک مفهوم کلیدی برای روانکاوی است. در نظریه های معاصر، اهمیت لذت به عنوان یک مفهوم و عنصری از تجربه جسمی/روانی در فرآیند تحلیلی دوباره فعال می شود. در اینجا تأکید بر فعال کردن حضورهای مؤثر و حیات بخش در زمینه روابط تحلیلی است. این ارائه پیشنهاد می کند که اساس فرآیند تحلیلی را به عنوان یک تداوم جسمی/روانی در نظر بگیریم. یک پارچه هم جسمانی، مادی و پرانرژی نیز متحرک و ناپایدار است، توسط محرکه های پیام رسان حرکت می کند و با تداخل شدید درونی و بیرونی مشخص می شود و میدانی از نیروها، لذت، پریشانی و معانی اولیه را تشکیل می دهد.

جوزف نیورث، دکترا (ایالات متحده آمریکا) 
استاد مؤسسه مطالعات روانشناسی پیشرفته درنر در دانشگاه آدلفی در گاردن سیتی، نیویورک است. او مدیر سابق برنامه فوق دکتری روانکاوی و روان درمانی در دانشگاه آدلفی است. او به کاندیداهای روانکاوی در برنامه فوق دکترای روان درمانی و روانکاوی دانشگاه نیویورک و مؤسسه ملی روان درمانی ها تدریس و نظارت کرده است. او مقالات متعددی را ارائه کرده است که روانکاوی رابطه ای، روابط ابژه و نظریه لاکانی را با عمل بالینی ادغام می کند. کتاب او، بین احساس و شناخت: ناخودآگاه مولد (دیگر مطبوعات، 2003)، جایزه Gradiva را دریافت کرد. او در حال حاضر مشغول کار بر روی کتاب جدیدی با عنوان از نشانه تا نماد: فرآیندهای تحول در روانکاوی، روان درمانی و روانشناسی (رومن و لیتلفیلد) است. تمرین او در شهر نیویورک است.

عنوان: لذت در فضای انتقالی: بین الاذهانی و دگرگونی
این سخنرانی این بحث را با بررسی رابطه متضاد روانکاوی با لذت به عنوان یک هدف مطلوب و ترسناک آغاز می کند. فروید به طور ضمنی موضع خود را در مورد لذت تغییر می دهد زیرا او معنای بازی Forte Da نوه خود را توضیح می دهد، و پیشنهاد می کند که لذت برای تسلط بر از دست دادن و آسیب لازم است. من چندین جنبه نظری فعلی لذت را برجسته می‌کنم، از جمله نگرش هراسی نسبت به لذت و تجربه سردرگمی و شک در رابطه انتقال متقابل انتقال ناشی از لحظات مشترک لذت. من پیشنهاد می کنم که تجربیات مشترک لذت، از جمله شوخ طبعی، جنبه های ذاتی تغییر در روانکاوی و روان درمانی است. آن‌ها به بخش‌های برون‌خورده‌شده از خود اجازه می‌دهند تا به‌عنوان تجربیات ذهنی فعال و معنادار درونی شوند.

راشل چاپلین (انگلیس)
یک تحلیلگر آموزشی و ناظر انجمن روانکاوی بریتانیا است. او دانشیار افتخاری در دانشگاه کالج لندن است و در آنجا سمینارهایی را در مورد روانکاوی فرانسوی و "ادبیات و روانکاوی" برای کارشناسی ارشد روانکاوی نظری تدریس می کند. او درباره دوجنس گرایی روانی و ضرورت لذت بازنمایی در پاسخ به تروما منتشر کرده است.
 
عنوان: در دفاع از «پاداش لذت»، موتور درمان ناطق
وردزورث متوجه شد که "در توصیف هر گونه اشتیاق ... ذهن به طور کلی در حالت لذت قرار می گیرد". در سخنرانی خود اهمیت این حالت گیج کننده لذت را بررسی خواهم کرد - آیا در توصیف احساسات وحشتناک هم لذتی وجود دارد؟ با اشاره به کار یک روانکاو، پیرا اولگنیه، و یک شاعر، الیزابت بیشاپ، پیشنهاد می‌کنم که «پاداش لذت» ضروری، سرمایه‌گذاری ما را در کار بازنمایی روانی حفظ می‌کند. از اولین برخوردهای بدنی بین نوزاد و مادر، بازنمایی‌های روانی اولیه پدید می‌آیند، مملو از لذت یا ناراحتی متقابل، تأثیراتی که سپس رابطه سوژه را با خود عمل بازنمایی در تمام سطوح ذهن رنگ می‌دهد. ناراحتی بیش از حد آسیب زا می تواند منجر به چیزی شود که آیزنشتاین آن را صاف، «سخنرانی ناامیدکننده»، بدون بازی، حرکت و عاطفه می نامد. من پیشنهاد می‌کنم که در درمان سخن گفتن، ممکن است گاهی اوقات خود صحبت کردن باشد که باید درمان شود تا گفتار تحلیلی بتواند کار تحول‌آفرین خود را انجام دهد، اندازه‌گیری مجدد و تعیین حدود تروما. اگر هدف تجزیه و تحلیل، تولید روانی با بیان بهینه است که قادر به گفتگوی درونی در مورد خیالات، رویاها، تجربیات خود باشد، پس لذت باید یک «مفهوم کلیدی» باقی بماند.