img: عکس از هانتر نیوتن on می Unsplash


ذهن کودکان در خط آتش وبلاگ COCAP

بچه های این روزها... ناامنی و معضلات رشدی آن
نویسنده: استیون لوگار


"من نمی خواهم بزرگ شوم. برادرم همیشه در مورد چگونگی صحبت می‌کند، «بزرگ شدن خیلی سخت است». شرکت اسباب بازی آمریکایی من نمی خواهم بزرگ شوم، من بچه Toys 'R' Us هستم. آنها یک میلیون اسباب بازی در Toys 'R' Us دارند که من می توانم با آنها بازی کنم...» اشعار در ابتدا احساس گرمی را ایجاد می کنند، اما متوجه می شوم که آن نیز ناراحت کننده است. الکس در حالی که صدای برادرش را می گوید می خندد. این یک لحظه خاص بازیگوشی است که در آن او سعی می‌کند قبل از اینکه با نگرانی در مورد درخواست‌های دانشگاهی قریب‌الوقوعش، آزمون‌های استاندارد شده و احساسات «فقط یک‌بار دریافت کرده‌ام» که ما اغلب در مورد آن صحبت می‌کنیم صحبت کند، خودش را بگیرد. من هرگز این نوع خود انعکاسی نوپا را از او نشنیده ام. به نظر می رسد که او آگاهی اولیه ای دارد که او را در مورد اتفاقاتی که در انتهای همه آن مراسم گذراندن بر اساس دستاوردها رخ می دهد وجود دارد که اغلب آنها را به عنوان "آنچه برای داشتن یک زندگی خوب باید انجام دهید" رد می کند.  

به نظر من، این یک درگیری ادیپی پسری نیست که می‌ترسد بزرگترهایش را شکست دهد و نقاط قوت (و ضعف‌های خودش) را تصاحب کند. هر چه بیشتر از نگرانی‌های آشناتر الکس در مورد آزمون‌های استاندارد و اظهارات شخصی در برنامه‌های دانشگاهی‌اش صحبت می‌کنیم، ترس او از ترسناکی جهان بیشتر نمایان می‌شود. او از برادرش صحبت می‌کند که در طول بیشتر تجربه‌های دانشگاهی خود در اوج همه‌گیری قرنطینه و افسرده بود. او از زمانی که خانه خانواده اش در آتش سوزی جنگلی شمال کالیفرنیا تقریباً سوخته بود، احساس فوریت برای تبدیل شدن به یک "فعال موثر آب و هوا" را توصیف می کند. او سپس به «جنگ جهانی سوم» که در خاورمیانه آغاز شد اشاره می‌کند و داستان دردناکی از چند تن از دوستان یهودی‌اش که در هفته‌های پس از آغاز جنگ در اسرائیل و غزه احساس یهودستیزی نه چندان ظریف کرده‌اند را بیان می‌کند. تأثیر قاطع در اتاق ناامنی است. توقف کامل این همه به کجا می رود؟ به خاطره‌ام از صدای جرنگ شرکت اسباب‌بازی‌سازی بازمی‌گردم، و اکنون غرق تصویری از چرخ زباله‌های اقیانوس آرام هستم، شناورهایی از اسباب‌بازی‌های پلاستیکی دور ریخته شده که بی‌وقفه در اقیانوس می‌چرخند و میکروپلاستیک‌ها را به اکوسیستم دریایی می‌ریزند. سرمایه داری مصرفی در این ساعت به خانه بازمی گردد و من به طرز شگفت انگیزی از ترسی که فرزندان ژنرال Z و نسل آلفا در این لحظه کنونی پر از ابهام در بسیاری از رئوس زندگی روزمره غرق شده اند، آگاهم. 

و در اینجا به عبارت ساده برادر الکس باز می گردم، "بزرگ شدن خیلی سخت است." این یک جمله صریح و صریح است - مواجهه با بزرگسالی و فراز و نشیب های مسئولیت پذیری دشوار است. پذیرش محدودیت‌های خود اغلب از نظر روانی برای هر یک از ما در بهترین زمان‌ها مضر است (لووالد، 1979). این یک پدیده اجتماعی جالب را به یاد می آورد که در چند سال گذشته متوجه آن شده ام. گفتمان زیادی در مورد اینکه نسل Z (نسل کودکانی که در اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000 به دنیا آمده اند) ظاهراً نمی خواهند بزرگ شوند وجود دارد. نظرسنجی اخیر بلومبرگ نشان می‌دهد که نزدیک به 45 درصد از جوانان 18 تا 29 ساله آمریکایی در خانه با خانواده‌هایشان زندگی می‌کنند. در حالی که این امر در بسیاری از نقاط جهان غیرعادی نیست، این بالاترین سطح جوانانی است که در ایالات متحده در خانه زندگی می کنند از دهه 1940. مطالعه اخیر دیگری از دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس نشان داد که نسل Z ترجیح می‌دهد از رسانه‌هایی (فیلم، تلویزیون و غیره) استفاده کند که روابط افلاطونی را به تصویر می‌کشد تا روابطی که شامل رابطه جنسی یا عاشقانه است. بدون استقلال یا جنسی؟ در ظاهر، به راحتی می توان چیزی در امتداد خطوط همیشگی «بچه های این روزها...» گفت و قضاوت نسل بزرگتر را در اینجا درج کرد. با این حال، من معتقدم که چیزهای بیشتری برای دیدن در این روندهای جامعه شناختی وجود دارد. من فکر می‌کنم که کودکان و بزرگسالان نسل‌های آلفا و Z نمی‌خواهند بزرگ شوند، به دلیل احساس بی‌ثباتی که در درونشان بزرگ شده‌اند، از طریق دسترسی مداوم به اطلاعاتی که بخشی از زندگی در همه جا حاضر است، منعکس شده و تقویت شده‌اند. عصر. ما فقط به طور انتزاعی آگاه نیستیم که جنگی در کشوری دور در جریان است. کودکان می توانند TikToks همسالان خود را در خاورمیانه یا اوکراین در حین پرتاب بمب ها تماشا کنند. تمرینات تیراندازی فعال در مدارس آمریکا مانند تمرین آتش سوزی یا قرائت بیعت در مدارس دولتی پیش پا افتاده و روزمره است. ناامنی تأثیر غالب این عصر است و کودکان و بزرگسالان جوان به حق از نارسایی های محیطی اطراف خود می ترسند.

بسیاری از نوشته‌های علمی در مورد بی‌ثباتی به موقعیت‌های طبقه اجتماعی متزلزلی اشاره می‌کنند که درآمد ثابت و اشتغال پایدار ندارند. جودیت باتلر این گفتمان را با صحبت از جهانی بودن بی‌ثباتی برای همه انسان‌ها به‌عنوان موجوداتی آسیب‌پذیر گسترش داده است و در عین حال تأکید می‌کند که بی‌ثباتی به طور نابرابر توزیع شده است (2004). از نظر باتلر، بی‌ثباتی به‌طور قابل ملاحظه‌ای نابرابر توزیع می‌شود که بستگی به این دارد که شما کجا و در چه کسی متولد شده‌اید، اما من ادعا می‌کنم که همه کودکان این دوره با نوعی ناامنی وجودی مواجه هستند که فرار از آن دشوار است، حتی کمتر سرکوب. من و دیگران قبلاً در مورد استفاده از دفاع در برابر بی‌ثباتی نئولیبرالی مانند تکنو-توانایی (لوگار، 2023) یا زودرسی (باتلر، دی.، 2015) نوشته‌ایم. در اینجا من در مورد نوع بسیار متفاوتی از انطباق دفاعی با ناامنی می نویسم، یعنی اینکه کودکان و بزرگسالان جوان امروزی ممکن است بخواهند بیشتر به مراقبان و بزرگان خود تکیه کنند تا از آنها در برابر دنیای وحشتناک محافظت کنند. به نظر می رسد آنها به والدین و معصومیت آنها نیاز دارند و شاید نوعی وابستگی را ابراز می کنند که نسل های قدیمی تا حدودی به آن غبطه می خورند.

این باعث می شود که یک فرمول ادیپی را در امتداد خطوط نسلی دوباره مرور کنم. یعنی ممکن است یک معضل لووالدی در دستان ما باشد که در آن نسل‌های قدیمی‌تر از فرزندان این نسل انتظار دارند که با عجله به دنیا بروند، همانطور که خودشان تشویق شده‌اند. این ممکن است مشکلی ایجاد کند و کودکان تردید امروزی را برای فردیت بخشیدن و ایجاد مسئولیت و عزم شخصی خود آسیب شناسی کند. انشعاب‌های نسلی همیشه اتفاق می‌افتد، اما این انشعاب‌ها در این لحظه که ما نیاز داریم خیلی فوری از یکدیگر مراقبت کنیم، بسیار معکوس هستند.

شاید نسل‌های قدیمی‌تر تصور کنند که کودکان و بزرگسالان نوظهور امروزی با اقدام رشدی جنایت‌کشی دست و پنجه نرم می‌کنند، زیرا دنیا برای پیمایش به تنهایی بسیار وحشتناک است. شاید بتوانیم مفهوم متفاوت تری از انتقال نسل را تصور کنیم. لووالد از کفاره ی لازم برای تقصیر همراه با جنایت کشی صحبت کرد و به این تصور اشاره کرد که کفاره در لغت به معنای "یکی شدن" است. (1979، ص 758). من فکر می‌کنم این امکان وجود دارد که نسل‌های قدیمی‌تر بتوانند بیان کنند که ما می‌توانیم از ما پیشی بگیریم، اما ما تلافی نمی‌کنیم و مسئولیت خود را برای کمک به آنها برای عبور از این دنیای پرمخاطره کنار نمی‌گذاریم. به نظر من یکی شدن پادزهر نسبی قدرتمندی برای ناامنی است. چیزی که همه ما در حال حاضر به شدت به آن نیاز داریم.

منابع
باتلر، DG (2015). سقوط از طریق شکاف: نابسامانی، زودرس، و دیگر فشارهای نئولیبرالی. فورت دا 21:33-52
باتلر جی (2004). زندگی مخاطره آمیز: قدرت عزاداری و خشونت. نسخه
لووالد، HW (1979). زوال عقده ادیپ. مجله انجمن روانکاوی آمریکا 27:751-775
لوگار، اس. (2023). بهینه سازی بی رحمانه: بازجویی از بهینه سازی فناوری از انسان. در D. Goodman and M. Clemente (Eds.), The Routledge International Handbook of Psychoanalysis, Subjectivity, and Technology (ص 379-389). راتلج. 

https://www.bloomberg.com/news/articles/2023-09-20/nearly-half-of-young-adults-are-living-back-home-with-parents

https://www.npr.org/2023/10/25/1208435267/sex-teens-tv-movies#:~:text=A%20new%20study%20about%20young,those%20featuring%20sex%20and%20romance.


زندگی نامه نویسنده:
استفان لوگار، روانشناس
یک روانکاو بزرگسال در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا است که با بزرگسالان، کودکان و نوجوانان کار می کند. او فارغ التحصیل PINC و یکی از اعضای وابسته IPA است.







 بازگشت به وبلاگ ذهن کودکان در خط آتش