ایمگ: سی سی مارکوس اسپیسکه 


پویایی گروه و "تغییر حرکت" در بسکتبال 
یک روانکاو به ورزش نگاه می کند



روانکاو Joan Sarnat در مورد آنچه که لازم است بازیکنان برای همکاری به عنوان یک تیم برای مهار انرژی گروهی در خدمت موفقیت با یکدیگر فکر می کنند.


من تماشا کرده‌ام که تیم بسکتبال گلدن استیت وریرز بازی‌ای را شروع کرده است که قادر به «خریدن» یک سبد نیست و به نظر می‌رسد از هر نظر از حریف خود پایین‌تر است. آن حریف به‌عنوان تیم آشکارا برتر معرفی می‌شود: بزرگ‌تر، پرانرژی‌تر، «قفل‌شده» که هر ضربه سختی را انجام می‌دهد. در چنین لحظاتی از اینکه تعداد نسبتاً کمبود ورزشکاری، کوچک بودن و جوان و کم تجربه بودن بسیاری از بازیکنان واریرز شگفت زده می شوم. به نظر می رسد بازی قبل از شروع به سختی تمام شده است! من تعجب می کنم، چرا من تا به حال به این تیم اعتماد داشتم؟ 

و سپس... نقش های دو تیم به طور نامحسوس تغییر می کند! تیم حریف که فقط چند لحظه پیش شکست ناپذیر به نظر می رسید، انرژی خود را از دست می دهد، از نوع خود خارج می شود، محدودیت های آنها اکنون آشکارا آشکار است. در همین حال، جنگجویان زنده می‌شوند و وارد «ریتم» می‌شوند و هر شلیک را غرق می‌کنند. 

چگونه این اتفاق می افتد؟ گویندگان ورزشی به ما می گویند که ما در حال تماشای "تغییر حرکت" هستیم، گویی که خود برچسب این پدیده را توضیح می دهد.

اما چرا محرک‌های نسبتاً کوچک -- تعویض بازیکن، انتقال از دفاع نفر به بازیکن به منطقه، معرفی یک بازی ست شده به جای رویکرد بداهه معمول در حمله، یک شوت خوب، برانگیختن هیجان در عرصه--- یا گاهی اوقات هیچ ماشه قابل شناسایی وجود ندارد - می تواند منجر به وارونگی چشمگیر در کدام تیم شود؟ روانکاوی نشان می دهد که این پدیده در ماهیت گروه ها قابل ردیابی است. 

زیگموند فروید، در روانشناسی گروهی و تجزیه و تحلیل نفس، نظریه ای را در مورد اینکه چرا وقتی افراد در گروه جمع می شوند، آزاد می شود، ایجاد کرد. او فرمول بندی کرد که افرادی که در یک گروه گرد هم می آیند شروع به همذات پنداری با یکدیگر می کنند و سپس به یک "توده" روانی تبدیل می شوند و احساس فردیت خود را از دست می دهند. اگرچه افراد به طور کلی با احساس گناه و استانداردهای درونی تنظیم می شوند، اما در یک گروه، احساس مسئولیت فرد کاهش می یابد زیرا عضو گروه تحت تأثیر فرآیندهای ناخودآگاه مشترک قرار می گیرد، که در خدمت مهار گروه به عنوان یک کل است. تحریک یک رگرسیون گروهی

فروید خاطرنشان کرد که وقتی ناخودآگاه گروه بر احساس مسئولیت فرد غلبه می کند، نتیجه می تواند رفتاری باشد که در غیر این صورت غیرقابل تصور است. به عنوان مثال، ازدحام بی‌فکر - و مرگبار - در یک تئاتر را در نظر بگیرید که کسی «آتش» صدا می‌زند. یا صدها نفر به دستور یکی از رهبران فرقه خودکشی می کنند، همانطور که در زمان کشتار جونزتاون اتفاق افتاد. 

فروید به جای قدرت مثبت گروه ها، بر جنبه تاریک تر رفتار توده ای تمرکز کرد. بعدها توسعه نظریه روانکاوی، به ویژه نظریه رابطه، تأکید بیشتری بر پتانسیلی که در درون گروه ها نهفته است داشت. اما بینش اولیه فروید، که یک انگیزه محدود و محدود در یک فرد را می توان در یک گروه بزرگ کرد و آزاد کرد، به طور جهانی توسط نظریه پردازان گروه تایید شده است. و این بینش به ما کمک می کند تا "تغییر حرکت" را در بسکتبال درک کنیم. 

چالش مربیان بسکتبال این است که از انرژی ای که هنگام گرد هم آمدن بازیکنان به صورت گروهی ایجاد می شود استقبال کنند و سپس آن را در خدمت پیروزی به کار گیرند، نه اینکه اجازه دهند تیم در یک گروه بی فکر متمرکز شود. مربیان ماهر می‌دانند که هر چقدر هم که پدیده‌های گروهی شدید شود، بازیکنان تکی باید پاسخگو باشند، و اصرار کنند که بازیکنان مراقب توپ باشند، بدون پرنده زدن دفاع کنند، در زدن شوت‌ها قضاوت خوبی داشته باشند و مواردی از این دست. 

همانطور که مربی کر از رزمندگان می‌داند، مرز بین یک تیم رقابتی و یک اوباش سرکش می‌تواند بسیار نازک باشد. نگرش او را نسبت به دریموند گرین در نظر بگیرید. ویلفرد بیون، روانکاوی که به خاطر کارش بر روی پویایی گروه ها شهرت دارد، گرین را رهبر «مبارزه» برای جنگجویان می نامد، زیرا گرین بازیکنی است که به شدت تهاجمی است. البته زمانی که گرین خودش را از بازی بیرون می‌اندازد، برای تیم مشکل ایجاد می‌کند - البته نباید اشاره کرد که وقتی بازیکن تیم خودش را مشت می‌کند، مثل امسال. با این حال کر، علیرغم اینکه محدودیت مشخصی برای قلدری یک هم تیمی تعیین کرد، همچنان از گرین به عنوان "ضربان قلب این تیم" تمجید می کرد. کر می‌داند که توانایی گرین برای آزاد کردن شدت در گروه برای موفقیت رزمندگان به همان اندازه ضروری است که قلب تپنده برای بدن انسان ضروری است. 

"تغییر حرکت" را می توان با چرخه های فضیلت مند و همچنین با پرخاشگری تقویت کرد. مفسران بسکتبال خاطرنشان می کنند که "فقط یک [سبد ساخته شده] لازم است" تا برخی از تیراندازان به راه بیفتند. مربیان حریف تاثیر "گرم شدن" یک تیرانداز را جدی می گیرند و تعداد نامتناسبی از بازیکنان دفاعی را به کار می گیرند تا از ایجاد اولین سبد توسط تیراندازان با استعداد جلوگیری کنند.

این به این دلیل است که از طریق سرایت گروهی، "گرم شدن" یک بازیکن می تواند چرخه "موفقیت-اعتماد به موفقیت" را در کل تیم ایجاد کند، که منجر به تغییرات بزرگی در نحوه عملکرد تیم می شود. همان پدیده گروهی ممکن است زمانی رخ دهد که یک بازیکن دفاعی "گرم" شود. گری پیتون در فصل گذشته برای وریرز «تغییر دهنده بازی» بود، زیرا اگرچه کم حجم و شوت‌زن ضعیفی بود، اما توانایی او در سرقت یا غرق کردن توپ بلافاصله پس از ورود به زمین، هیجان زیادی را در تیم و تماشاگران به وجود آورد که به‌طور قابل پیش‌بینی بود. رزمندگان را به راه بیندازید مربیان تمام تلاش خود را برای تداوم چنین چرخه های فضیلتی انجام می دهند و به جای برهم زدن جادو، تعویض های برنامه ریزی شده بازیکنان را به تعویق می اندازند. از سوی دیگر، وقتی چنین چرخه‌ای با فضیلت برای تیم حریف پیش می‌رود، مربیان باهوش فوراً در تلاش برای برهم زدن جادو، «تایم اوت» می‌گویند.

و سرایت تنها به تیم محدود نمی شود. مزیت عظیم Warrior در زمین خانگی در سال جاری - این واقعیت که واریورز بازی‌های بیشتری را در خانه برده است تا در زمین - مسلماً ناشی از میزانی است که این تیم از آتش گرفتن هواداران خود در هنگام تیراندازی تغذیه می‌کند. یا بازیکن دفاعی "گرم" می شود. یک "سرافرازی کاری" و به دنبال آن یک "جشن کاری" برانگیزاننده جمعیت، جمعیت را به غرش وا می دارد. این یک نسخه از "هیستری جمعی" است، اما از خوش خیم ترین و لذت بخش ترین نوع. این بخشی از تجربه طرفدار رزمندگان بودن است و سوختی است که نوعی پویایی گروهی را ایجاد می کند که مفسران بسکتبال آن را "سوئیچ حرکت" می نامند.

 
نویسنده: جوآن سرنات، دکترا، ABBP

Joan E. Sarnat، Ph.D., ABPP یک تحلیلگر شخصی و ناظر و عضو هیئت علمی موسسه روانکاوی شمال کالیفرنیا (PINC) است. بررسی او از I. Hirsch و همکاران، دیدگاه های روانکاوی در مورد درگیری شدید در ورزش در شماره فعلی The Am. J. از روان. (28، 2، 2022). دکتر سرنات با همکاری مری گیل فراولی-اودی، کتاب «رابطه نظارتی» (Guilford Press, 2001) را نوشت. کتاب دوم او، ضروریات نظارت برای روان‌درمانی‌های روان‌دینامیک (انجمن روان‌شناسی آمریکا، 2016)، همراه با یک دی‌وی‌دی برای سری APA، به نام «ضرورت‌های نظارت» منتشر شد. دکتر سرنات در برکلی کالیفرنیا در حال تمرین است.





 بازگشت به وبلاگ روانکاوی روزمره