img: tortugadatacorp

چگونه نقاط قوت عاطفی و رابطه ای به گلدن استیت واریرز کمک کرد تا قهرمانی را کسب کند


پویایی مثبت تیم در ورزش چقدر اهمیت دارد؟ روانکاو Joan Sarnat استدلال می کند که آنها می توانند در کمک به یک تیم برای قهرمان شدن بسیار مهم باشند.

وقتی صحبت از پیش‌بینی برندگان و بازنده‌ها در ورزش‌های تیمی مانند بسکتبال می‌شود، از غفلت سیستماتیک اهمیت قوت‌های عاطفی و رابطه‌ای شگفت‌زده شدم. این قطع ارتباط در پیش‌بینی‌های رسانه‌ها در مورد قهرمانی امسال گلدن استیت وریرز (تیم بسکتبال خانگی من) به‌طور چشمگیری آشکار بود.

هیچ یک از "کارشناسان" پیش بینی نمی کردند که واریرز قهرمان NBA امسال شود. آنها گفتند که جنگجویان به اندازه کافی بزرگ، ورزشکار یا استعداد کافی برای کسب عنوان قهرمانی نیستند. به خصوص از آنجایی که سه بازیکن اصلی واریورز «از دوران ابتدایی خود گذشته بودند» و سه بازیکن اصلی واریورز در طول فصل عادی 11 بازی تنها برای مجموع 82 دقیقه با هم بازی کرده بودند. مربی کر حتی در آغاز بازی‌های پلی‌آف هم به ترکیب اولیه بازی رضایت نداده بود! 

وب‌سایت‌های تجزیه و تحلیل ورزشی، با استفاده از فرمول‌های پیچیده برای پیش‌بینی، شانس بسیار زیادی را به Warriors دادند. حتی پس از اینکه Warriors با سرپیچی از همه پیش‌بینی‌ها، به فینال NBA راه یافتند، Five-Thirty-Eight.com هنوز فقط 20 درصد شانس برای شکست دادن سلتیکس به واریرز داد، زیرا ارزیابی شد که اندازه و مزیت‌های ورزشی زیادی دارند.

با این وجود، واریرز در واقع قهرمانی را به دست آورد که چهارمین قهرمانی آنها در هفت سال گذشته بود. چگونه این را مدیریت کردند؟ به نظر من، ویژگی های احساسی و رابطه ای این تیم تفاوت را ایجاد کرد. 

اینکه چگونه هم تیمی ها نسبت به یکدیگر احساس می کنند و با یکدیگر رفتار می کنند در بسکتبال بیشتر از برخی ورزش های تیمی اهمیت دارد، زیرا برنده شدن به سطح پیچیده ای از همکاری تیمی بستگی دارد. تیمی که می تواند "خواندن" بصری انجام دهد و پیش بینی کند که هم تیمی هایش در آینده چه خواهند کرد، یک مزیت مشخص دارد. این به همان اندازه در مورد بیسبال صدق نمی کند، به عنوان مثال، که ساختار آن وابستگی متقابل پویا کمتری بین بازیکنان و تعاملات کمتری ایجاد می کند. 

تیم‌های NBA از نظر میزان همکاری متفاوت هستند. برخی از تیم ها به نگه داشتن توپ در دستان یک یا دو فوق ستاره رضایت می دهند. در مقابل، شعار رزمندگان «قدرت در اعداد» است. آنها خود را به عنوان یک تیم "ما" توصیف می کنند، نه یک تیم "من"، سبکی از بازی که دفاع از آن بسیار دشوار است. تیم "ما" بودن به چه معناست؟

اعتماد بین بازیکنان، چسب ضروری هر تیم «ما» است. استراتژی دفاعی سنگین سوئیچ و استراتژی تهاجمی سنگین توپ-حرکت واریورز بر اساس ظرفیت تیم برای همکاری با یکدیگر، با اعتماد به یکدیگر برای به اشتراک گذاشتن تکالیف دفاعی و لمس تهاجمی روی توپ، موفق یا شکست می‌خورد. 

همچنین برای یک تیم موفق "ما" روحیه بالا ضروری است. هم تیمی های Warriors پشت دوربین، و به گفته منابع روزنامه نگاری، خارج از دوربین نیز از یکدیگر حمایت می کنند، آموزش می دهند و از یکدیگر تجلیل می کنند. استیو کر شادی را به عنوان عنصر اساسی موفقیت موعظه می کند، و کوری ظاهراً فونت شادی بی انتها در رختکن و زمین بسکتبال است. 

بازیکنان برای پیوستن به این تیم، کاهش دستمزد را می‌پذیرند و برای ماندن در تیم، افزایش حقوقی کمتر از سطح بازار را می‌پذیرند، زیرا می‌دانند که از عضویت در تیم لذت خواهند برد و همچنین احتمالاً در این روند بازی خود و ارزش بازارشان را بهبود خواهند بخشید. طول عمر بازیکن یک ارتباط شهودی را بین بازیکنان ایجاد می کند و سبک پیچیده و سخت دفاعی-بداهه بازی را که مربی کر، رهبر طولانی مدت این تیم ترجیح می دهد، ممکن می سازد. 

روانکاو لوئیس آرون فرمولی ارائه می دهد که ممکن است توضیح دهد که چرا مربی استیو کر مربی موثری برای این تیم بوده است. آرون استدلال کرد که تحلیلگری که می‌تواند بپذیرد که با محدودیت‌های روان‌شناختی مشابهی دست و پنجه نرم می‌کند - که هر دو از بسیاری از انگیزه‌های خود ناخودآگاه هستند، از درد دوری می‌کنند و در عین حال غافل از اینکه این کار را انجام می‌دهند، در مورد دیگری فانتزی دارند. فردی که با واقعیت همخوانی ندارد - قادر به ایجاد یک رابطه درمانی مولدتر است. رابطه درمانی، حتی در زمینه تخصص بیشتر تحلیلگر در درک ذهن و روابط، جنبه احترام متقابل و برابری طلبانه به خود می گیرد. او این نوع رابطه را متقابل بودن در زمینه عدم تقارن نامید، و من استدلال می‌کنم که ارزش این نوع رابطه اقتدار فراتر از رابطه درمانی به رابطه مربیگری است.

رابطه رهبری کر با تیمش را می توان به عنوان رابطه ای متقابل در زمینه عدم تقارن در نظر گرفت. از آنجایی که استیو خود سال‌ها در تیم‌های قهرمانی بازی می‌کرد، او اغلب به جای اینکه خود را به عنوان «رئیس» قرار دهد، بر اجتماع بین خود و بازیکنانش تأکید می‌کند. برای مثال، در فصل گذشته، او از بازیکنان کهنه کار اصلی (استف، کلی تامپسون، دریموند گرین و اندرو ویگینز) دعوت کرد تا در مورد تصمیم گیری در مورد اینکه چه کسی باید ترکیب اصلی خود را در پلی آف کامل کند، وزنه بزنند. (آنها کوون لونی را انتخاب کردند). در همان زمان، کر اقتدار مناسبی را برای نقش خود به ارمغان می آورد، تعادل لازم برای عدم تقارن. او هیچ مشکلی ندارد که به بازیکنانش بگوید: «شما باید دقایق خود را به دست آورید. برای موفقیت، باید نقشی را که ما باید ایفا کنید، بپذیرید و برای توسعه مهارت‌هایی که به ما کمک می‌کند برنده شویم، کار کنید.»

کری به عنوان بازیکن اصلی آنها با نشان دادن یک اخلاق کاری قوی، اعتقاد به خود، احترام به دیگران و بازی با نوعی رها کردن شادی آور، رهبری می کند. او انتظارات بالا را همراه با نگرش واقع بینانه الگوبرداری می کند. از او نوار ضبط شده بود که به هم تیمی هایش در حالی که در شروع یک بازی مهم فینال NBA به زمین می رفتند، می گفت: «ما باید برای 48 دقیقه عالی باشیم! کامل نیست، اما عالی!» 

ویلفرد بیون، روانکاو، نگرش تیمی را که کری پرورش می دهد، «ذهنیت گروهی» می نامد. او توضیح می دهد که این وضعیت ذهنی مشترک برای عملکرد سالم گروه ضروری است. تیم‌هایی که به‌عنوان یک «گروه کاری» عمل می‌کنند با واقعیت روبرو می‌شوند، مستقیماً با مشکلات روبرو می‌شوند، می‌پذیرند که زندگی کمتر از حد عالی است - و تیم‌های بسکتبال نیز چنین هستند. در نتیجه، اعضای تیم شروع به انجام کارهای نه چندان جذاب دفاع و ریباند می کنند. یا اینکه بدون از دست دادن تمرکز، درخواست‌های داوران را بپذیرید و از آنها عبور کنید. یا حتی زمانی که ضربات حریف در حال افتادن است و ضربات آنها نیست، به بازی سخت ادامه دهید.

من به این باور رسیده ام که این پویایی های مثبت تیم، سس مخفی است که Warriors را برنده می کند. از آنجایی که فشارهای سقف دستمزد، که مستلزم معامله بازیگران مهم است، شروع به تضعیف "محیط نگهداری" که صاحبان آن تاکنون فراهم کرده‌اند، می‌کند، باید دید که آیا این پویایی‌ها می‌توانند دوام بیاورند یا خیر.


Joan E. Sarnat، Ph.D., ABPP یک تحلیلگر شخصی و ناظر و عضو هیئت علمی موسسه روانکاوی شمال کالیفرنیا (PINC) است. بررسی او از I. Hirsch و همکاران، دیدگاه های روانکاوی در مورد درگیری شدید در ورزش در شماره فعلی The Am. J. از روان. (28، 2، 2022). دکتر سرنات با همکاری مری گیل فراولی-اودی، کتاب «رابطه نظارتی» (Guilford Press, 2001) را نوشت. کتاب دوم او، ضروریات نظارت برای روان‌درمانی‌های روان‌دینامیک (انجمن روان‌شناسی آمریکا، 2016)، همراه با یک دی‌وی‌دی برای سری APA، به نام «ضرورت‌های نظارت» منتشر شد. دکتر سرنات در برکلی کالیفرنیا در حال تمرین است.  

 بازگشت به وبلاگ روانکاوی روزمره