وبلاگ ذهن کودکان در خط آتش - COCAP

دروغ در مورد چرنوبیل در سال 1986 و در مورد جنگ در اوکراین 2022: سمیت برای ذهن در حال توسعه
نوشته آنتونیا گریمالت



دوران کودکی با پالتی از توهمات ترسیم می شود - اینکه جهان امن است، بزرگسالان منصف هستند، و آینده روشن است.
[1]

سوفیا موسکالنکو 2 ژوئیه 2019

«من بچه چرنوبیل بودم. 

در 26 آوریل 1986، هنگامی که راکتور شماره 4 چرنوبیل منفجر شد، من یک نوجوان 10 ساله بودم که در 60 مایلی دورتر، در شهر کیف اوکراین شوروی زندگی می کردم. یک شنبه آفتابی بود و من بیشتر روز را بیرون از خانه گذرانده بودم و با بچه های دیگر آپارتمانمان بازی می کردم…
همسایه همسایه ما، اولنا، محقق موسسه فیزیک هسته ای کیف، یک روز آمد. بدون آن ظرافت های معمول، مادرم را به اتاق ما کشاند و در را پشت سر آنها بست. او به مادرم گفت که انفجاری در یک نیروگاه هسته‌ای رخ داده است و تشعشعات در حال فرار از رآکتور چرنوبیل هستند و در کیف به سطوح خطرناکی می‌رسند. او گفت ما باید پنجره هایمان را بسته نگه داریم و من باید به جای رفتن به مدرسه در خانه بمانم.
من فکر کردم که آیا اولنا می تواند درست باشد و دولت اشتباه می کند. ممکن به نظر نمی رسید. چگونه یک نفر می تواند بیشتر از کل دولت بداند، به ویژه دولت مسکو، جایی که آنها بهترین متخصصان را در همه چیز داشتند؟ آنچه اولنا در مورد تشعشعات گفت مانند یک افسانه ترسناک به نظر می رسید: شما نمی توانستید آن را ببینید یا بو کنید، نمی توانید با الک کردن یا جوشاندن آب از شر آن خلاص شوید، و در عین حال می تواند شما را بکشد. کف دست های عرق کرده ام را روی دامنم پاک کردم.
بحث داغی آغاز شد که نتیجه آن به اتفاق آرا به این نتیجه رسید که اولنا در حال بزرگنمایی یک مشکل جزئی برای به رخ کشیدن تخصص خود است. سه زن، مادران خانواده‌هایی که با آنها در آپارتمان مشترک شریک بودیم، برای هم سر تکان دادند و لب‌هایشان را به هم فشار دادند. آنها چشمان خود را به جلب توجه اولنا چرخاندند. نفسم را بیرون دادم. به نظر می رسید همه چیز خوب خواهد بود.

تشعشع از طریق هوا و از طریق باران پخش می شد. اتوبوس ها پناهندگان را از چرنوبیل به کیف می آوردند و تشعشعات اضافی را بر روی اجساد پناهندگان و دارایی های آنها حمل می کردند. من از همه چیز بی خبر بودم. انفجار در چرنوبیل دوران کودکی من را از بین برد. روش شوروی برای برخورد با مشکلات این بود که بدون غر زدن یا ترحم به خود سرباز می زدم، و بنابراین من یک تابوت بر روی درد تجربه ام ساختم.

در مینی سریال اچ بی او چرنوبیل واکنش هایی را که در ۱۰ سالگی آرزو داشتم ببینم را تماشا می کردم. یک نفر در آن زمان باید روی میز می زد، دروغ های حکومت را می زد، سر منافقین فریاد می زد. از آنجایی که هیچ کس این کار را نکرد، احساسات خودم دمدمی مزاج به نظر می رسید. از آنجایی که هیچ کس هرگز پشیمان نشد، نارضایتی من غیر قابل توجیه به نظر می رسید. تماشای سریال مانند تشخیص یک بیماری ظریف اما ویرانگر بود، بیماری که قدردانی یا حتی باور آن برای کسانی که مبتلا نیستند سخت است. احساس اعتبار می کرد. "
[1]


این تجربه چشمگیر، دراماتیک و روشنگر از یک کودک ده ساله در آن زمان، شدت احساس گناه و سردرگمی را هنگامی که حقیقت با دروغ جایگزین می شود، نشان می دهد. این تصویر تلخ به ما اجازه می دهد تا در مورد سمیت عاطفی دروغ های مداوم و دستکاری بدخیم حقیقت فکر کنیم. 
پس از فاجعه هسته ای چرنوبیل در سال 1986، هزاران جوان اوکراینی تعطیلات تابستانی را با خانواده های اسپانیایی گذرانده اند. 
 
 
برای کودکانی که در معرض سمیت هسته‌ای انفجار چرنوبیل بودند، تخمین زده شد که زندگی دو ماه در سال خارج از محیط آلوده می‌تواند به بدن آنها اجازه دهد تا پس از قرار گرفتن در معرض مواد سمی رادیواکتیو که هنوز در جو اطراف محل فاجعه وجود دارد، بهبود یابد. در نتیجه، برنامه های مختلف در منطقه کاتالونیا و بقیه اسپانیا، fe Vallès Obert، تعطیلات تابستانی را برای حدود 2,000 کودک ترتیب داد و به این کودکان فرصت دوری از فاجعه در منطقه خود را داد. امروز، این خانواده‌های میزبان اسپانیایی همچنان پناهگاهی امن برای به اصطلاح «بچه‌های چرنوبیل» و والدینشان فراهم می‌کنند، آن هم اکنون از جنگ اوکراین.
 
ضرورت حقیقت برای رشد سالم روانی 

به گفته عامل حمله به اوکراین "این یک جنگ نیست"! تبلیغات پوتین تهاجم به اوکراین را به گونه‌ای به تصویر می‌کشد که گویی او یک ناجی است و نه یک مهاجم، و برای ذهن در حال رشد سمی است که پس از فاجعه چرنوبیل ایجاد شد.   

بیون ادعا می کند که فرد تمایل ذاتی برای کشف حقیقت و همچنین پنهان کردن آن از خود یا خودش دارد. سلامت روان به حقیقت بستگی دارد مانند یک موجود زنده به غذا (Bion 1965, p.38)، اما ذهن همچنین به توانایی محافظت در برابر حقیقتی بستگی دارد که بدون یک فاجعه روانی برای دریافت آن مجهز نیست (1992, p. 192). بیون معتقد بود که توانایی انسان برای تحمل حقیقت درباره خود شکننده است. حقیقت منبع دائمی درد است و میل به دانش هرگز ارضا یا کامل نمی شود. بنابراین، گرایش به عمل گریزان زیاد است و ذهن همیشه حاضر است برای مقابله با چنین دردهایی دروغ بسازد.

نمونه خوبی از آن در فیلم زندگی زیباست (La Vita è Bella, 1997) نشان داده شده است که در آن گیدو اوریفیس، یک کتابفروشی ایتالیایی یهودی، از تخیل بارور خود (بازی و اختراع داستان) برای محافظت از پسرش در برابر وحشت استفاده می کند. زندانی شدن در اردوگاه کار اجباری نازی ها این فیلم تا حدی از کتاب در پایان، من هیتلر را شکست دادم نوشته روبینو رومئو سالمونی الهام گرفته شده است. این یک تصویر خوب از نیاز شدید یک پدر برای محافظت از فرزندش در برابر وحشت یک اردوگاه کار اجباری است. 

دروغ می تواند تحقیق در مورد حقیقت را تغییر دهد و مانع از رشد افکاری شود که قادر به تغییر احساسات هستند. تحریف حقیقت عاطفی ناشی از دروغ بر سطح بدوی دگرگونی تأثیر می گذارد، ارتباط و اعتماد را مهار می کند و ساختار هویت کودک را عمیقاً مخدوش می کند.

بیون (1965) استدلال می کند که احساسات عناصر اصلی مهم تجربه هستند، آنها به دنبال شکل و بازنمایی نمادینی هستند که باید به آنها فکر کرد. حقیقت جویی ناشی از نیاز انسان به دانستن واقعیت در مورد اینکه کیست و در زندگی او چه می گذرد، هسته اصلی تحقیق در توسعه اندیشه است. 

کودکان از همان ابتدا می توانند معنای شخصی اولیه را به واقعیت عاطفی که بر آنها تأثیر می گذارد نسبت دهند. در رابطه با ذهنی دیگر که قادر به خیانت است، احساسات حسی ابتدایی می توانند مسیر دگرگون کننده خود را به سوی عناصر رویا، سد تماس و حافظه ادامه دهند. در موقعیت مقابل، حقایقی که ذهن آنها را انکار کرده و تحقیر می‌کند، در فضایی خالی از معنا، غیرشخصی می‌ماند. از آنجا که تبدیل شدن به یک فرد در ابتدا توسط ذهن دیگری هدایت می شود که با کودک در تماس است و به سیستم دگرگون کننده این رابطه اولیه بستگی دارد، همیشه در حالت تعادل متزلزل است.
 
آنتونیا گریمالت
تحلیلگر آموزشی انجمن اسپانیایی بارسلونا (SEP-IPA). تحلیلگر آموزشی برای کودکان و نوجوانان مدرسه EPI CAP (موسسه مجازی برای کشورهای شرق). 
عضو انجمن روانکاوی کودک فدراسیون اروپایی.
عضو کمیته IPA در زمینه روانکاوی کودک و نوجوان برای اروپا.
 
 
[1] فاجعه 1986 روسیه فقط تلویزیون قانع کننده نیست. زندگی من بود. نویسنده سوفیا موسکالنکو  
(https://www.vox.com/the-highlight/2019/6/25/18716117/chernobyl-evacuated-true-story)

 

نظرات

شما باید وارد شوید تا بتوانید نظر بگذارید.

نظر جدید:

ضمیمه: 
  

ویرایش نظر:

ضمیمه:      حذف
   

اشتراک در نظرات در صفحه:

ایمیل
فرکانس:
اشتراک در:
 
آیا می خواهید در نظرات مشترک شوید / لغو اشتراک شوید؟ لطفا کلیک کنید  اینجا کلیک نمایید