ادای احترام به جان اس. کافکا (1921-2020)

حتی زندگی و مردن هم مسئله زندگی و مرگ نیست

با اندوه فراوان خبر درگذشت همکار ارشد، معلم و دوست عزیزمان دکتر جان اس. کافکا را که بر اثر نارسایی قلبی در 13 اکتبر 2020 در بتسدا، مریلند، ایالات متحده آمریکا درگذشت، به اشتراک می گذاریم. جان کافکا که در سال 1921 در لینز اتریش به دنیا آمد، 99 ساله بود و تا هفته های اخیر به عنوان روانکاو فعالیت می کرد! زندگی شگفت انگیز او مانند یک سفر نفس گیر بود که شامل شاهد مستقیم ظهور هیتلر و رژیم نازی در زادگاهش اتریش، مطالعه مختصر زبان شناسی در فرانسه که با جنگ جهانی دوم قطع شد، فرار از اروپای اشغال شده توسط نازی ها در سال 1940، خدمت در ارتش ایالات متحده از 1944 تا 1946، تحصیل در رشته روانشناسی در دهه های 1940 و 50، گذراندن دوره دستیاری روانپزشکی در دانشگاه ییل، و به دنبال آن آموزش روانکاوی. و کار با بیماران روان پریش در لژ معروف Chestnut همراه با پیشگامان مشهور در این زمینه از جمله فریدا فروم رایشمن و هارولد سرلز. جان کافکا استاد بالینی روانپزشکی در دانشکده پزشکی دانشگاه جورج واشنگتن، ناظر و تحلیلگر آموزشی در موسسه روانکاوی واشنگتن، مشاور پژوهشی موسسه ملی سلامت روان و عضو هیئت مدیره آرشیو فروید در کتابخانه کنگره در واشنگتن

کتاب بسیار اصلی کافکا "واقعیت های چندگانه در عمل بالینی" که توسط انتشارات دانشگاه ییل در سال 1989 منتشر شد، در سال 2007 به روسی ترجمه شد. او همچنین رئیس کمیته بازدید از IPA (2004) و حمایت (2005-2008) در مسکو بود.

او همسر فوق‌العاده‌اش ماریان را ترک می‌کند - یک عصب‌شناس خلاق، که بسیاری از ما او را به خوبی از مدارس خود به یاد داریم. اوایل امسال جان و ماریان شصت و هشتمین سالگرد ازدواج خود را جشن گرفتند!

سهم کلی و دیرینه جان در توسعه روانکاوی در اروپای شرقی واقعا فراموش نشدنی و بی سابقه بود. با سقوط پرده آهنین، در سال 1988 جان کافکا و هان گروئن پراکن به عنوان روسای مشترک کمیته اروپای شرقی IPA منصوب شدند. جان و هان با اعتقاد قوی مبنی بر اینکه «روانکاوی (نه کار بالینی، نه آموزش روانکاوی، نه ساخت نظریه روانکاوی) هرگز در یک محیط متوسط ​​قابل انتظار وجود داشته و توسعه یافته است» (کافکا، 2004، ص.1)، بسیاری از تلاش های خود را به کار گرفتند. برای هماهنگ کردن و شکل دادن به فعالیت های اولیه مشتاق و قوی، اما اغلب آشفته و گاه بحث برانگیز در "شرق" در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990. همانطور که جان خود آن را فرموله کرد، آنها باید در برابر تلاش هایی که ما را درگیر هر گونه قدرت سیاسی یا مسائل «چمن» می کنند، مانند رقابت IPA در مقابل «اروپا» واکنش نشان دهند. این واقعیت که هان گروئن-پراکن همچنین در مدتی رئیس EPF و اولین رئیس کمیته اروپای شرقی EPF بود، دفاعی قوی در برابر اختلاف‌افکنی احتمالی بود. تصمیمات زیادی در جلسات مشترک کمیته EPF و IPA گرفته شد... در حالی که از کمک‌های آموزشی افراد و جوامع روانکاوی استقبال می‌کردیم، همچنین مجبور بودیم در برابر برخی تلاش‌های رقیب برای "استعمار" شرق توسط مبلغان روانکاوان که جهت‌گیری‌های انحصاری ایدئولوژیک یا ملی را نمایندگی می‌کنند واکنش نشان دهیم (کلینیان) امروزه بیشتر گرایش ها در مدارس و سمینارهای تابستانی به خوبی نشان داده می شوند و نامزدهای اروپای شرقی ممکن است به خوبی در معرض دید وسیع تری نسبت به بسیاری از کاندیداها در غرب باشند (کافکا، 2004، ص2).

وظیفه راه اندازی برنامه های آموزشی با کیفیت بالا در شرق: "در غیاب تحلیلگران آموزش دیده و حضور نامزدهای بالقوه تحلیلگر مشتاق تحصیلکرده، که بسیاری از آنها قبلاً خبره های پیچیده روانکاوی شده بودند" - جان می نویسد. ما را با چالش اختراع یک آزمایشگاه غیرمتعارف آموزش روانکاوی مواجه کرد که مجبور بودیم آن را به عنوان آزمایش به IPA و EPF بفروشیم... اجرای این مراحل نیازمند تلاش زیادی از سوی کمیته های EPF، IPA و اروپای شرقی بود. همکاران به طور خلاصه، این مراحل عبارت بودند از: 1) ارزیابی دقیق افراد بر اساس دانش و عملکرد آنها، و غفلت نسبی از مسیرهای معمولاً مشخص شده که منجر به سطح دانش و عملکرد آنها می شد. 2) سازماندهی شاتل و ترتیبات فشرده آموزشی-تجزیه و تحلیل، تا حدی در پاسخ به این واقعیت که برخی از کسانی که آموزش های خود را در غرب گذرانده بودند، ترجیح دادند در خارج از کشور بمانند (کافکا، ص 3) <…> در طول سال ها، روش های موقتی عملیات به دستورالعمل ها و الزامات و مقررات کمابیش انعطاف پذیر تبدیل شد. آنها اساس استانداردها و مقررات شفاف تر تدوین شده مؤسسه هان گروئن-پراکن را تشکیل دادند که برای عملکرد به عنوان مؤسسه آموزشی در هر جایی که گروه های مطالعه هنوز وجود ندارند، ایجاد شد» (کافکا، 2004، ص.3).

امروز با نگاهی به آن سال‌ها، می‌توانیم واقعاً قدردان خرد و سخت کوشی جان و هان باشیم که برای ایجاد مقدمات و ایجاد اصول اصلی چنین همکاری پایدار و پربار IPA-EPF در اروپای شرقی، که از 2002 توسط PIEE (2002-20014) و توسط EPI (از ژانویه 2015 تا کنون) انجام شد.

در نتیجه آن تلاش‌های مشترک، که توسط جان کافکا، هان گروئن-پراکن، ایرو رچارد، پائولو فوندا، گیلبرت دیاتکین و سایر همکاران آغاز و شکل گرفته است، انجمن‌ها و گروه‌های مطالعاتی مؤسسه و موقت در مجارستان، جمهوری چک، لهستان، وجود دارد. صربستان، مسکو، رومانی، کرواسی، لیتوانی، استونی-لتونی، بلغارستان و اوکراین، و همچنین 60 کارآموز و 17 عضو مستقیم IPA و گروه های پیش از مطالعه در مناطق EPI در سن پترزبورگ، جنوب روسیه، بلاروس، ارمنستان، گرجستان، مولداوی، سیبری و قزاقستان.

با قدردانی فراوان از سهم برجسته و سخاوتمندانه جان در "شرق" در نقش های مختلف او به عنوان نماینده IPA، هرگز او را به عنوان یک معلم اختصاصی، بسیار درخواستی و الهام بخش، سخنران اصلی و سرپرست ده ها مدرسه، سمینارهای ما فراموش نخواهیم کرد. و کنفرانس ها، جایی که او همیشه به دانشجویان و همکاران بسیار توجه داشت. ما او را به عنوان یک فرد و دوست فوق‌العاده با ذهنی تیزبین و پذیرا به یاد خواهیم آورد که می‌تواند با دقت به دیدگاه دیگری گوش دهد، اما همچنین می‌تواند بایستد و با شور و اشتیاق از ایده‌ها و اصولی که احساس می‌کرد مهم است دفاع کند. ما همچنین کمک او به افرادی که به دست او نیاز داشتند و حس شوخ طبعی او را به یاد داریم. جان یک رقصنده ظریف، یک شناگر و اسکی باز تمام نشدنی، یک نقاش با استعداد و یک بازیگوش سه زبانه، و یک طرفدار پرشور هنر، ادبیات، سینما و غذاهای خوب بود. به یاد می آوریم مقالات و صحبت هایی که او در مدارس و جلسات مختلف با ایده ها و عناوین جذاب برای ما می کرد. در اینجا فقط چند نفر از آنها: "وقتی بمیری، دلت برای من تنگ خواهد شد. برخی از افکار و سوالات در مورد خودشیفتگی، "آیا تا به حال در رویاهای خود خسته شده اید؟".

در آخرین مدرسه تابستانی PIEE که در آن شرکت کرد (بودوا، 2014)، در پانل "درد و زمان" جان مقاله زیبا و واقعاً تکان دهنده ای "از ناامیدی تا تلخ" ارائه کرد. بیایید به برخی از سخنان او از آخرین جلسه PIEE و آخرین باری که بسیاری از ما جان را حضوری دیدیم گوش کنیم: «لحظه‌هایی در تحلیل شخصی وجود دارد که با وضوح زیادی به یاد می‌آوریم. این لحظات به عنوان نقاط گره ای در نظر گرفته می شوند حتی اگر دلایل اهمیت آنها مشخص نباشد. یکی از این لحظه‌ها در تحلیل خودم زمانی رخ داد که پس از جلسه‌ای که احساس کردم وزنه عاطفی بزرگی از روی شانه‌هایم برداشته شده است، این فکر پوچ به ذهنم خطور کرد که «حتی زندگی و مردن هم بحث مرگ و زندگی نیست». دقیقاً یادم می آید که کجا بودم وقتی این فکر را داشتم... محتوای جلسه ای را که در آن این برداشتن یک وزنه احساسی را تجربه کردم، به یاد ندارم. وقتی این را می نویسم، نه تنها به یاد می آورم که راحت تر نفس می کشم، بلکه می بینم که اکنون راحت تر و عمیق تر نفس می کشم. جهان روشن‌تر به نظر می‌رسید، رنگ‌ها زنده‌تر بودند، و وقتی روی خاطره تمرکز می‌کنم، حتی اکنون نیز پژواک آن تغییر و گسترش جهان را تجربه می‌کنم. متوجه شدم که دارم رفع عاطفه افسردگی را توصیف می‌کنم، اما اشاره به افسردگی بسیار گسترده، بسیار مبهم است (کافکا، 2014، ص. حتی زندگی و مردن هم بحث مرگ و زندگی نیست.» کلمات در ذهن من ثابتی دارند که شبیه ثابت بودن کلمات در خواب است (کافکا، 1، ص 2014) <…> مایکل جی فلاهرتی، در مقاله خود "زمان و افق تند: یادداشت هایی درباره اندوه ناشی از زمانی" ” تندی را از سایر واکنش های عاطفی به از دست دادن متمایز می کند. او این کار را با جمع‌آوری «...فرمولی برای تندخویی از چند نمونه عینی در زندگی روزمره و ادبیات» انجام می‌دهد. (Flaherty, 2, p. 2012) .... «ما به طور ناگهانی یک مکالمه را خاتمه نمی دهیم یا حضور کسی را ترک نمی کنیم، مگر اینکه بی فکر یا به طور آشکار بی ادب باشیم. پایان دادن به درگیری فرد با شخص دیگری (حتی به طور موقت) مملو از پیامدهای نمادین برای احترام متقابل در روابط بین فردی است. آیا هرگز دوباره آن شخص را خواهم دید؟ هر لحظه به طور جبران ناپذیری از دست می رود، که آن را در نظر ما ارزشمند می کند، از دست دادن آن تلخ است، دقیقاً به این دلیل که می دانیم روزهای ما به شماره افتاده است. مارگارت اتوود می نویسد: "وداع آهنگی است که زمان می خواند." این یک آهنگ نگران کننده نیست، بلکه یک آهنگ سوزناک است (کافکا، 92، ص2009).

بله، این یک آهنگ تند است، جان... و بله، شما خیلی دلتنگ خواهید شد!

از طرف نام موسسه روانکاوی اروپایی هان گروئن پراکن: ایگور ام. قدیروف، کریستوف ای. واکر، اندل تالویک، گابور سونیی، جوئل پیکارد، توماس کاجوکاس

منابع:
کافکا، JS (2004) روانکاوی هرگز در یک "محیط قابل انتظار متوسط ​​توسعه نیافته است. مقاله ارائه شده در اولین "کنفرانس روانکاو در محل کار" مجله بین المللی روانکاوی، مسکو، 1-7 مه، 9. 2004ص.
کافکا، جی اس (2014) از ناامیدی تا غم انگیز. مقاله ارائه شده در پانل "درد و زمان"، سمینار تابستانی PIEE "عقب نشینی روانی و تغییر روانی" بودوا/مونته نگرو، 22-28 سپتامبر، 2014، 9p.